علی ابراهیمی پسر بازی گوش
علی ما خیلی ماشاءالله پر جنب و جوشه. از وقتی که از خواب بیداد میشه قرار نداره و همش در حال بازیه. بازیهاش هم طوری نیست که یه جا بشینه و بازی کنه، نه! مگر اینکه پازلهاش و حل کنه که اونم خیلی زود انجام میده.
وقتی که من هم در کنارش باشم یکی از بازیهاش اینه که میاد سراغ من و آرامش را از من میگیره. (البته اومدنش هم نوعی آرامشه).
اگر نشسته باشم و تکیه داده باشم میاد میره پشت پشتی و میره رو کولم.
اگر تکیه نداده باشم هم میاد میره رو کولم و سوار گردنم میشه.
اگر خوابیده باشم و یا لم داده باشم میفته رو شکمم و میپره بالا پایین.
اگر به صورت خوابده باشم هم میاد میره رو کمرم.
اگر پشت کامپیوتر نشسته باشم میاد میشینه رو پام.
اگر نماز میخونم میاد سوارم میشه و در حال رکوع و سجود و قیام روی دوش منه.
اگر ایستاده باشم میاد میچسبه به من.
خلاصه همیشه با منه.
با مامانش هم این کارها رو میکنه و قتی با من این کارها رو نمیکنه میره سراغ اون بنده خدا.
همه اعتراف دارن که علی نسبت به بچه های دیگه خیلی پرتحرک تر و شلوغتره.
ما که راضی هستیم و میخواهیم براش یه همبازی بیاریم. دیگه یکم دیر شده. الآن چهار سال و نیمشه.
باید حداقل دو سه تا همباز داشته باشه.