علی ابراهیمی پسر بازی گوش
علی ما خیلی ماشاءالله پر جنب و جوشه. از وقتی که از خواب بیداد میشه قرار نداره و همش در حال بازیه. بازیهاش هم طوری نیست که یه جا بشینه و بازی کنه، نه! مگر اینکه پازلهاش و حل کنه که اونم خیلی زود انجام میده. وقتی که من هم در کنارش باشم یکی از بازیهاش اینه که میاد سراغ من و آرامش را از من میگیره. (البته اومدنش هم نوعی آرامشه). اگر نشسته باشم و تکیه داده باشم میاد میره پشت پشتی و میره رو کولم. اگر تکیه نداده باشم هم میاد میره رو کولم و سوار گردنم میشه. اگر خوابیده باشم و یا لم داده باشم میفته رو شکمم و میپره بالا پایین. اگر به صورت خوابده باشم هم میاد میره رو کمرم. اگر پشت کامپیوتر نشسته باشم میاد میشینه رو پام. اگر نما...